نظام آموزشی انعطاف پذیر در زمان بحران
تغییر مسیر ناگهانی به سوی تدریس و آموزش از راه دور در دانشگاه ها، مدرسه ها و موسسات آموزشی نقطه ی عطفی در تاریخ آموزش به نظر می رسد. این تغییر ما را به سوی ابداع روش های آموزشی انعطاف پذیرتر سوق می دهد.
تغییر مسیر ناگهانی به سوی تدریس و آموزش از راه دور در دانشگاهها، مدرسه ها و موسسات آموزشی نقطه ی عطفی در تاریخ آموزش به نظر میرسد. این تغییر ما را به سوی ابداع روش های آموزشی انعطاف پذیرتر سوق می دهد.
این کار بسیار فراتر و جلوتر از ما است و چیزی نیست که اکثر ما در حال حاضر انجام میدهیم. کاری که ما در میانه ی پاندمی کووید 19 و اثرات آن بر روی مدرسه ها و موسسات آموزشی انجام می دهیم، بیشتر شبیه چیزی است که استیو کراس «تدریس در قایق نجات» می نامد. ما در حال گذراندن بحران و زنده ماندن هستیم. در عین حال که تلاش میکنیم بیشترین بهره را از شرایطی موجود ببریم، سعی داریم تا حد امکان ارزش های آموزشی خود را که پیش بینی چنین موقعیتی را نکرده بودند، حفظ کنیم.
اما خیلی زود به طراحی دوره ها، درس ها و پروژه ها برای ترم های آینده برخواهیم گشت و وقتی این کار را آغاز کنیم، باید مجموعه ای از نیازها و تقاضاهای متفاوت را در نظر بگیریم تا آموزش در دسترس همه قرار گیرد. باید حالات مختلف آموزش را متصور شویم که وقتی معلمان و زبان آموزان مجبور میشوند از نظر مکانی و زمانی از یکدیگر دور باشند و همه ی افراد دسترسی یکسانی به امکانات اولیه ندارند، آموزش مقاوم و قابل اطمینان باقی بماند.
نظام آموزشی انعطاف پذیر چیست؟
نظام آموزشی انعطاف پذیر باید برای تعاملات مهمی که آموزش را تسهیل میکنند، برنامه ریزی داشته باشد. این شامل تمام روش هایی میشود که معلمان و زبان آموزان باید در بسترهای مختلفی که برای اهداف و دستاوردهای آموزشی مان اهمیت دارد، با یکدیگر در ارتباط باشند، یکدیگر را ببینند، از یکدیگر بیاموزند. این همچنین شامل روشهای دیدن، تغییر زاویه ی دید، دستکاری کردن و تمرین کردن با اشیایی که زیرساختهای آموزششان را می سازد نیز می شود.
معلمان معمولا برای ارائه ی مطالب به دقت برنامه ریزی میکنند. ما سخت تلاش میکنیم تا مطمئن شویم پیش از به اشتراک گذاشتن فهرست دروس یا برنامه ی کلاسی تمام موارد کلیدی سر جای خودشان باشند. اما وقتی پای برنامه ریزی تعاملات در میان باشد، ممکن است این جزء بسیار مهم آموزش را به راحتی نادیده بگیریم؛ به این دلیل که عادت داریم به صورت حضوری به زبان آموزانمان و منابع درسی مورد نیازشان دسترسی داشته باشیم. کلاسهای حضوری قابلیت ارائه ی بالا و تاخیر بسیار کمی دارند. در این کلاسها چندین کانال ارتباطی به طور همزمان کار می کنند و جابه جا شدن بین این کانالها بسیار ساده است. هم معلمان و هم زبان آموزان می توانند بلافاصله واکنش نشان دهند و با کمترین آمادگی قبلی حتی فی البداهه عمل کنند.
هرچند وقتی معلمان و زبان آموزان از یکدیگر دور باشند، تمام اینها به شدت تغییر می کنند. وقتی همان زبان آموزان به جای تعامل همزمان، محدود به تعامل غیرهمزمان نیز می شوند، هماهنگی بیشتری نیاز است تا مطمئن شویم یک فعالیت ساده مانند یک بحث یا توضیح تبدیل به یک سردرگمی بزرگ نشود.
با کمی برنامه ریزی از قبل و با کمک تکنولوژی ممکن است بتوانیم برخی از این کمبودها را جبران کنیم، اما باز هم نمی توانیم کمبود پویایی ای را که زبان آموزان برای حرکت کردن، جستجو کردن و کشف محیط آموزشی نیاز دارند، جبران کنیم.
ایده ی نظام آموزشی مقاوم و انعطاف پذیری پیشنهاد می شود تا به عنوان شکلی از برنامه ریزی چنین نیازهای تعاملی را چه در زمان بحران و چه در زمان عادی بهتر پیش بینی کند و منابعی را تدارک ببیند تا مهمترین تعاملات آموزشی را مقاوم تر و پایدارتر سازد و در دسترس همه قرار دهد.
کلاسی را در نظر بگیرید
برای نمونه در کارگاه های آموزش نگارش دانش آموزان پروژه هایی را گام به گام انجام می دهند و در هر گام فرصتهای بسیاری برای بازخورد دادن به یکدیگر دارند. این محیط ایده آل آموزش است چرا که دانش آموزان از یکدیگر می آموزند و با بازخورد دادن به یکدیگر می آموزند که درس مورد نظر را واضح و روشن توضیح دهند؛ نه تنها برای دیگران، بلکه همچنین برای خودشان.
در کلاسهای حضوری چنین کارگاهی بسیار پرسروصدا خواهد بود. زمان زیادی صرف ارتباط دانش آموزان در گروههای کوچک می شود و زمان بسیار کمتری صرف سخنرانی کردن و ارائه دادن یک نفر برای کل کلاس میشود. همچنین بحث های کلاسی و به اشتراک گذاشتن پرسش ها و نظرات میشود.
علیرغم چالشهای محیط آنلاین، با برنامه ریزی می توان بسیاری از کارهای بالا را در کلاسهای آنلاین نیز انجام داد. البته اگر طرح درس انعطاف پذیری داشته باشیم. می توان زمان کلاس را صرف تعاملات عمیق کرد. معمولا استفاده ی بهینه از زمان کلاس چندان ارتباطی به ارائه ی اطلاعات ندارد بلکه بیشتر به جنبه های انسانی آموزش مرتبط است؛ از جمله همدلی، پاسخ دادن به سوالات، به چالش کشیدن زبانآموزان برای آزمودن محدودیتهایشان و تشویق کردن آنها برای موفقیتهایشان. چنین بازخوردهایی برای زبان آموزان حیاتی است و در کلاسهای آنلاین انجام دادن این کارها به صورت کاملا انسانی (و نه ماشینی) بسیار دشوارتر است.
در عمل، وقتی پای فراهم کردن فضای آموزشی ای در میان باشد که هم تعاملات را در نظر بگیرد و هم مطالب را، می توان تصور کرد که در یک کلاس واقعی حضور داریم.
یک کلاس واقعی مکانی است که زبان آموزان با راهنمایی معلم با و از یکدیگر می آموزند. در بسیاری از موارد، زبان آموزان حاضر در کلاس مهمترین منبع آموزشی یکدیگر هستند.
کلاس محیط امنی برای امتحان کردن و تکرار کردن مطالب است تا جایی که دیگر ناآشنا به نظر نرسند. امنیت کلاس از دو جنبه اهمیت دارد. از نظر فیزیکی زبانآموزان از پیامدهای تازه کار بودن در امان میمانند و از نظر روانی کلاس مکان امنی برای امتحان کردن مطالب تازه خارج از محدودهی امنشان است. مکانی که اشتباه کردن در جهت ارتقای قابلتهایشان ایرادی ندارد.
کلاس مکانی است که زبانآموزان میتوانند افرادی مانند خودشان را ببینند؛ همکلاسیهایشان. و شاهد تلاش آنها برای انجام کاری مشابه باشند و میزان تلاش خود را با آنها بسنجند.
برنامه ریزی برای انعطاف پذیری
اگر به نظر میرسد که نظام آموزشی انعطافپذیر ما را فرامیخواند تا آموزشی شامل و در دسترس برای همگان ایجاد کنیم، واقعا همین طور است. همانطور که دیگران دربارهی این پاندمی بیان کردهاند، دست و پنجه نرم کردن با تاثیرات آن نقاط آسیبپذیر ما را آشکار میند. تلاش برای شاملتر کردن آموزشهایمان تنها به انعطافپذیرتر کردن نظام آموزشیمان مرتبط نیست. اما وقتی نظامهای آموزشیمان انعطافپذیر نباشند، شاهد شکست خوردن آن و آسیب رساندن به زبانآموزانمان خواهیم بود. در آینده ممکن است به این درک برسیم که برنامهریزی برای اینکه اطمینان حاصل کنیم که در هنگام تغییرات ناگهانی، آسیب پذیرترین زبان آموزان مان بیشترین آسیب را نمی بینند، کمترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
در نهایت، تلاش برای ایجاد روشی انعطاف پذیر برای تدریس و آموزش باید تلاش برای حفظ بهترین راههای با هم بودن، حضوری یا آنلاین باشد تا بتوانیم بیشترین بهره را از زمانی که برای آموزش در نظر گرفتهایم، ببریم. مثلا سوالاتی بپرسیم مانند: زبان آموزان چطور باید یکدیگر را ببینند و از یکدیگر بیاموزند؟ چطور می توانند پیشرفت خود را بررسی کنند؟ چطور در هنگام تدریس من، زبان آموزان میتوانند زاویه ی دید خود را تغییر دهند و سوال بپرسند؟
امید بر این است که اینها، به عنوان معلم، پرسش شما نیز باشد. در این صورت، شما آمادگی تصور کردن یک نظام آموزشی انعطاف پذیر را دارید. شاید باید بر سر این موضوع که تعامل و محتوا به یک اندازه اهمیت دارند و اینکه دیگر نمی توانیم یکی را به نفع دیگری نادیده بگیریم، با یکدیگر به توافق برسیم.